یادداشت های پراکنده

اگر یادبگیری به مشکلاتت بخندی،همیشه چیزی برای خندیدن داری!

دکتر سهیلا نجم

امشب تصادفا لای یکی از کتاب هایم با یادداشتی ازپدرم برخورد کردم.این عادت همیشگی اش بود،ورق زدن یاخواندن کتابی وگذاشتن یادداشتی که معلوم نبود کی باان برخوردکنم.در یادداشتی که امشب یافتم باخط زیبایش نوشته بود: 
اگر یادبگیری به مشکلاتت بخندی،همیشه چیزی برای خندیدن داری!

کسی پرسید توکمی تغییر نکرده ای؟

دکتر سهیلا نجم

کسی پرسید توکمی تغییر نکرده ای؟
گفتم من تغییر نکرده ام
من فقط دریافته ام که باید به خودم نیز فکرکنم!
زیرا کسی به جای من اینکاررا نمی کند!

از نتایج تجربیاتم

از نتایج تجربیاتم

گشودن دربسته ای که نمی دانی پشت ان چیست؟شهامت وانگیزه بسیار می خواهد واین البته سخت است. ولی بسیار سخت تراست که تمامی عمرت را پشت دری بسته سپری کنی بی انکه ان را بگشایی ! وسخت تر ازهمه می دانی چیست؟ این که زندگیت به پایان برسد وهرگز نفهمیده باشی پشت ان در چه بوده است؟

سهیلا نجم

یک رباعی ازخیام به فارسی و فرانسه

یک رباعی ازخیام به فارسی وفرانسه

از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامدست فریاد مکن

سرگذشت واقعی و روشنگرانه فلسطین، از زبان خودش، در روایتی کوتاه و ساده

فلسطین

نام من،فلسطین است.

پس ازجنگ جهانی دوم، پسر عمویم اسرائیل را که بی جا و مکان بود، پذیرا شدم، و نزد خویش اسکان دادم. اسراییل، اما، مرا ازخانه خودم، بیرون کرد و سرزمینم را ازمن گرفت.

آغاز ماه مهر . . .

دکتر سهیلا نجم

آغاز ماه مهر مرا به یاد مدرسه و شروع سال تحصیلی و بوی کتاب و دفترهای نو می اندازد با همه شوق و ذوق ها و دلهره های خاصش. و بیش ازهمه شوق بی حد

فرم ورود

×