فیلم باشو غریبه کوچک . . .
فیلم باشوغریبه کوچک،چندوقتی است که در سالن های مختلف اکران شده ومی شود ، فکرکردم بی مناسبت نیست چند سطری از یکی ازنوشته هایم درباره این فیلم ارزشمند را دراینجا بیاورم:
(...)بخش معرفی فیلم یکی از فشرده ترین وموفق ترین صحنه های معرفی است که تا کنون دیده ام.این صحنه در کوتاه ترین زمان ممکن وموجزترین شکل بیان تصویری، فضاسازی می کند،زمان ،مکان واشخاص اصلی را معرفی می کندوضمنا داستان را پیش می برد وسایرابعاد ان را گسترش می دهد.باشودرپی صحنه انفجار،هراسان ازکامیون بیرون می پردوبی انکه بداند راه شالیزار را درپیش می گیرد.یک نمای درشت چندلایه ای ازچشمان نایی بی هیچ کلامی موفق به ایجاد یک موقعیت نمایشی خاص می شود. (...)
نخستین بار نایی است که باشورا کشف می کند.نمای درشت چشمان نایی دا لی است بریک مد لول ونشانه ی این مفهوم که تنها نایی است که درین میان اورا می بیند وبا او رابطه ای غریزی برقرار می کند،نایی به باشو سنگ می پراند وبا مهری قهری،خشن وغریزی این کودک وحشی را لمس می کند،به اونان می دهد، اب می دهد،و عشق مادری ارزانی می دارد،عشقی که متعادل کننده همه روابط داستان است ،داستانی که ترکیبی است از شادی وغم و بیم وامید انچنانکه درطبیعت هست.