فیلم باشو غریبه کوچک . . .
فیلم باشوغریبه کوچک،چندوقتی است که در سالن های مختلف اکران شده ومی شود ، فکرکردم بی مناسبت نیست چند سطری از یکی ازنوشته هایم درباره این فیلم ارزشمند را دراینجا بیاورم:
(...)بخش معرفی فیلم یکی از فشرده ترین وموفق ترین صحنه های معرفی است که تا کنون دیده ام.این صحنه در کوتاه ترین زمان ممکن وموجزترین شکل بیان تصویری، فضاسازی می کند،زمان ،مکان واشخاص اصلی را معرفی می کندوضمنا داستان را پیش می برد وسایرابعاد ان را گسترش می دهد.باشودرپی صحنه انفجار،هراسان ازکامیون بیرون می پردوبی انکه بداند راه شالیزار را درپیش می گیرد.یک نمای درشت چندلایه ای ازچشمان نایی بی هیچ کلامی موفق به ایجاد یک موقعیت نمایشی خاص می شود. (...)
نخستین بار نایی است که باشورا کشف می کند.نمای درشت چشمان نایی دا لی است بریک مد لول ونشانه ی این مفهوم که تنها نایی است که درین میان اورا می بیند وبا او رابطه ای غریزی برقرار می کند،نایی به باشو سنگ می پراند وبا مهری قهری،خشن وغریزی این کودک وحشی را لمس می کند،به اونان می دهد، اب می دهد،و عشق مادری ارزانی می دارد،عشقی که متعادل کننده همه روابط داستان است ،داستانی که ترکیبی است از شادی وغم و بیم وامید انچنانکه درطبیعت هست.
دراین داستان، گویی جهان به وحدت می رسد و زندگی انسانی باحیات حیوانی ونباتی پیوند می خورد.نایی درجهانی اینچنین به وحدت رسیده،گاه به اصوات تغزلی طبیعت با پرندگان اسمان ومرغان زمین سخن می گوید وهمزبان با انها صدایشان می زند وچون مرغان می خرامد وبرایشان دانه می پاشد وگاه چون حیوانی درنده خو می غرد وبه زبان خشم طبیعت،جانوران مهاجم را از کشتزار ومرزوبوم خود می راند.گویی همه چیزوهمه کس به زبان حسی_واحدی سخن می گویند وجهان به وحدتی باطنی می رسد واین همه از ورای حضورزنی روستایی به نام نایی،به عنوان تمثیلی اززمین تصویرمی شود.(...)
برگرفته از کتاب بیضایی از نگاهی دیگر، دکترسهیلا نجم ، نشر رسم ، 1394