گزیده ای از سروده ها

از پس سالهای تنهایی

از پس سالهای تاریک تنهایی

و توده های زنگار تباهی 

شکوه باکرگی،

خودرا آرام به تماشا می گزارد

چون خورشیدی برفراز آسمان

می شکافند قلب های باکره

دل تاریک و تنگ خاک را

سر می کشند جوانه ها یک به یک

بی تاب_ لمس_افتاب

می بارد اشک شادی ،این زمان

از نگاه زخمگین آسمان،برنگاه سبز خاک

می روید،ناگهان،جنگلی

از امتداد_ دوردست_بی تهایت

در خیال_ خالی_ خشک_ زمان

می شوند پیدا،کاج های گمشده

سبز در سبز،تا همیشه،

قلب های مهربان_ باکره...

سهیلا نجم

فرم ورود

×