گزیده ای از سروده ها

طعم نور

چیزی به سحر نمانده

در این دقایق شگفت 

حسی ست،غریب

زیباست،شب سپید را

زندگی کردن و

در تاریکترین لحظات شب

طعم نوررا تجربه کردن،

و باز شدن پنجره ای را

در وجود خویش حس کردن

و گوش سپردن به نجوای جان:

تجربه کن!طعم نور را

تا پنجره بازست

و لمس کن!

گرمای ان دست مهربان را

تا به سویت گشاده است

و دورکن! 

سایه هارا از روشنای خیالت

وخواب را از بیداری رویایت!

سهیلا نجم

فرم ورود

×