گزیده ای از سروده ها

سهیلا نجم

وای بر درختی . . .

وای بر درختی

که تشنه مانده باشد

باغبانش،

از باغ رفته باشد...

هیچ دست سبزی

میان شاخ و برگش

دیگر، نگشته باشد

وای بر تشنه جانی

کز حسرت نوازش،

در انتظار بارش،

از دست رفته باشد!

بی تاب گشته باشد!

وای بر درختی

که در ارزوی آبی،

پژمرده، مانده باشد

خشکیده گشته باشد...

سهیلا نجم

فرم ورود

×