دانشجویان و دانش آموختگان

خانه

میرزا عبدالغفار نجم الدوله ، نویسنده : سیدامیر سادات‌موسوی (کارشناس ارشد تاریخ علم)

سنت علمی رایج در دوران اسلامی با ترجمه‌ی متون یونانی آغاز شد و در زمینه‌های مختلف از مثلثات و جبر و نجوم تا طب و داروشناسی و علوم مکانیکی به نتایج درخشانی رسید. این مسیر پر فراز و نشیب هرگز یکنواخت و یک‌دست نبود. نمی‌توان به طور دقیق، نمودار اوج و حضیض آن را رسم کرد، اما روشن است که این سنت علمی هرچه بود، با گذراندن دوران طلایی‌اش، رو به افول رفت و دانش اروپاییان از آن پیشی گرفت. در حوالی قرن 9 و 10 هجری قمری، اروپا مراحل مقدماتی علمی خود را با استفاده از آثار عربی و یونانی سپری کرده بود و در آستانه‌ی شکستن چارچوب‌های پیشین علم قرار داشت. اما دانشمندان سرزمین‌های اسلامی مشغول تکرار و بازنویسی آثار پیشینیان خود بودند. از این روزگار به بعد پرسش اساسی تاریخ علم در ایران و سایر کشورهای اسلامی تغییر می‌کند و به جای آنکه به دنبال این باشیم که «دانشمندان اسلامی چگونه به تولید علم می‌‌پرداختند»، باید به سراغ این مسئله برویم که «آن‌ها چگونه از علوم تولید شده در اروپا آگاه می‌شدند»؟

 نخستین بار چگونه ایرانیان از نجوم جدید و هیئت کپرنیکی باخبر شدند؟ چگونه با مکانیک نیوتنی آشنا شدند و چگونه لگاریتم و حساب دیفرانسیل را آموختند؟ نخستین مترجمان علوم جدید، این دانش‌های غریب را چگونه در جامعه‌ی ایرانی بومی‌سازی می‌کردند؟ دامنه‌ی این پرسش‌ها را می‌توان به فلسفه و علوم سیاسی جدید نیز رساند. در ابتدای قاجار، صدر اعظم فتحعلی شاه به فرستاده‌ی ناپلئون می‌گوید: «ما بى‏گفتگو از تمدن اروپائى دوریم. درحالى كه غربیان بیش ‏از پیش مرزهاى دانش انسانى را توسعه مى‏دهند، ایرانیان امروزى همان‏گونه هستند كه نیاكانشان در زمان اسكندر بودند. آنها نمى‏توانند به خود ببالند، زیرا كه هیچ اختراع مفیدى نكرده‏اند و كشفیات معاصر كه به آنها منتقل گردیده، مانند گیاهانى است كه بومى كشوری نباشند و وقتى آنها را به محل دیگرى ببرند دیگر بارور نمى‏شوند».

یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار در آشنایی ایرانیان با برخی از علوم جدید، میرزا عبدالغفار نجم الدوله بود که در روزگار ناصرالدین شاه به ترجمه و تألیف کتب متعددی در زمینه‌های مختلفی از علوم جدید پرداخت. او در تمام طول عمرش به دنبال کاشتن گیاه علم غرب در ایران بود و تلاش کرد که آن نهال غیربومی و غریب را با این جغرافیایِ اجتماعی تازه پیوند بزند.

زندگی‌نامه
پدر عبدالغفار، ملا علی‌محمد اصفهانی، ریاضی‌دان معروف دوره‌ی قاجار بود. ملا علی‌محمد یکی از آخرین افراد در انتهای سلسله‌ی سنت قدیمی حساب و جبر اسلامی است. اعتضاد السلطنه در سال 1274 ه.ق. به ریاست دارالفنون رسید و ملاعلی‌محمد را از اصفهان به تهران دعوت کرد تا در اداره‌ی مدرسه‌ی دارالفنون به او کمک کند. عبدالغفار در این روزگار حدوداً 15 سال داشت. به این ترتیب، او که پیش از این نزد پدر علوم ریاضی و نجوم قدیم را آموخته بود، وارد دارالفنون شد و در آنجا زبان فرانسه و انگلیسی و برخی از دانش‌های جدید را آموخت.
عاقبت او در حوالی سن 20 سالگی به مقام معلمی کل علوم ریاضی در مدرسه‌ی دارالفنون رسید و ضمن تدریس در مدرسه‌ی دارالفنون شروع به نگارش کتاب‌هایی برای محصلان این مدرسه کرد. اغلب این تألیفات ترجمه‌هایی از زبان‌های اروپایی، مخصوصاً فرانسوی هستند.
گذشته از فعالیت در دارالفنون، عبدالغفار رابطه‌ی نزدیکی نیز با ناصرالدین شاه داشت و عنوان منجمی مخصوص سلطنت را به خود اختصاص داده بود. گاهی ناصرالدین شاه از عبدالغفار می‌خواست که ستاره‌ها و صورت‌های فلکی را به او نشان بدهد یا برخی از مطالب نجومی را از میان روزنامه‌ها یا کتاب‌های فرانسوی برایش ترجمه کند. از جمله کتابی به نام آسمان را که درباره‌ی هیئت و نجوم جدید بود، عبدالغفار بنابر درخواست ناصرالدین شاه ترجمه کرد و مطالب آن را به او تدریس می‌کرد. عبدالغفار با عنایت ویژه‌ی ناصرالدین شاه، در سال 1290 ه.ق. به لقب «نجم‌الملک» و 20 سال بعد به لقب «نجم الدوله» رسید. طی این سال‌ها او با توجه به نیازی که در دارالفنون وجود داشت، کتاب‌های متعددی را ترجمه و تألیف کرد.
بعضی از این کتاب‌ها که به صورت چاپ سنگی منتشر شدند به مباحثی نظیر مثلثات و جبر می‌پردازند و این علوم را بر مبنای کتاب‌های جدیدی که در اروپا منتشر شده‌اند، معرفی می‌کنند. به جز این‌ها می‌توان به جداول لگاریتم و کتاب‌های متعددی در زمینه‌ی نجوم و جغرافیای جدید اشاره کرد. برخی از کتاب‌های دیگر نجم الدوله که به صورت نسخه‌ی خطی امروزه در دسترس هستند، به مباحث نظامی و امور مملکتی می‌پردازند. مثل نقشه برداری، تسطیح، قلعه سازی، راه سازی، پل سازی، توپوگرافی و استاتیک. در بسیاری از این مباحث، نوشته‌های نجم الدوله نخستین منابع فارسی هستند و برای اولین بار زمینه‌ی آشنایی ایرانیان با این علوم فنی و مهندسی را فراهم می‌کند.
در کنار همه‌ی این فعالیت‌ها، علم نجوم را می‌توانیم زمینه‌ی تخصصی نجم الدوله بدانیم، چرا که بیشترین کتاب‌هایش را در این زمینه تألیف کرده است. باید توجه داشت که در آن روزگار، نه تنها عامه‌ی مردم بلکه بسیاری از اهل علم نیز از تحولات علم جدید در اروپا آگاه نبودند و در علم نجوم معتقد به نظام بطلمیوسی بودند. در چنین شرایطی نجم الدوله تلاش‌های فراوانی برای اشاعه‌ی نجوم جدید کرد. البته مخالفان نجوم جدید هم بیکار ننشستند. به عنوان نمونه شخصی به نام محمد باقر که از رهبران شیخیه‌ی همدان بود، چند رساله «در اثبات سکون ارض» نوشت. او در ابتدای اولین رساله‌‌اش که در سال 1294 هجری قمری نوشته شده است، می‌گوید: «بعضی از بوالهوسان بر خلاف سابقان به سکون آفتاب و حرکت زمین قائل شده‌اند، و حال آنکه سکون زمین و حرکت آفتاب، مانند آفتاب روشن است».
در چنین شرایطی میرزا عبدالغفار به دنبال آشنا کردن ایرانیان با یافته‌های کپلر و گالیله و نیوتن بود و در کتاب‌هایش جزئیات رصدهای منجمان فرانسوی و انگلیسی را بیان می‌کرد. عده‌ای نیز از تقویم‌های او ایراد می‌گرفتند و می‌گفتند: «چرا در آن‌ها از دو سیاره‌ی جدید اورانوس و نپتون نام برده شده است»؟ استدلال آن‌ها این بود که «فرنگی‌ها در دوربین خال‌هایی تعبیه کرده‌اند و وقتی شخصی با دوربین به آسمان نگاه کند این خال‌ها را به عنوان سیاره‌ی جدید می‌بیند».
نجم الدوله در یکی از تأثیرگذارترین دوران تاریخ ایران، یعنی در آستانه‌ی مشروطه، تلاش کرد تا جامعه‌ی ایرانی را با علوم تجربی جدید آشنا کند. تلاش‌هایی که نزدیک به نیم قرن با جدیت تمام ادامه داشت. ابوالحسن فروغی به درستی درباره‌ی او می‌گوید: «هر کس در این بلاد، اطلاعی مختصر یا مفصل از علوم ریاضی دارد، شاگرد باواسطه یا بی‌واسطه‌ی حاجی نجم الدوله است. از جهت دیگر کتب و رسائل عدیده‌ای از السنه‌ی خارجه ترجمه کرد یا شخصاً مناسب موقع و مقام تألیف فرمود. و بر مصنفین اهل فن پوشیده نمی‌باشد که تألیفات آن مرد کار، تماماً متین و از شائبه‌ی اغلاط و خطاهای علمی مصون است. در حالی که این ویژگی در سایر تألیفات و تصنیفات این دوره، چندان رایج نیست».
نجم الدوله عاقبت در حوالی 70 سالگی، در سال 1326 هجری قمری، دار فانی را وداع کرد. میرزا محمودخان فسائی، متخلص به «نعمت»، ماده‌ی تاریخ وفات نجم الدوله را در شعری چنین بیان می‌کند: «آفتاب عمر نجم الدوله را آمد افول».

نجم الدوله در کنار دو تن از نوه‌های دختری‌اش

«نجم الدوله در کنار دو تن از نوه‌های دختری‌اش»

یادداشت میرزا عبدالغفار در انتهای رساله‌ی در بیان شهب و کرات آتشی

«یادداشت میرزا عبدالغفار در انتهای رساله‌ی در بیان شهب و کرات آتشی»

نوشته‌ی میرزا عبدالغفار در ابتدای نخستین کتاب فارسی در زمینه‌ی استاتیک

«نوشته‌ی میرزا عبدالغفار در ابتدای نخستین کتاب فارسی در زمینه‌ی استاتیک»

در ادامه به برخی از فعالیت‌های او در دوران حیاتش اشاره می‌کنیم:

نقشه‌کشی
نجم الدوله طی یک برنامه‌ی بلندمدت توانست نقشه‌ی دقیقی از سطح تهران تهیه کند. او تهیه‌ی این نقشه را در سال 1286 هجری قمری آغاز کرد و پس از 23 سال آن را به سرانجام دلخواه رساند. گذشته از نقشه‌ی تهران، نقشه‌های دیگری نیز از او در دست است: نقشه‌های قم، کاشان، بروجرد، خرم آباد، شوشتر، دزفول و فلاحیه. همچنین نقشه‌های توپوگرافی از برخی از راه‌ها، مانند مسیر تهران به اراک و خوزستان.

نقشه‌ای که نجم الدوله از شهر تهران تهیه کرد. مربوط به 1309 هجری قمری

«نقشه‌ای که نجم الدوله از شهر تهران تهیه کرد. مربوط به 1309 هجری قمری»

نخستین سرشماری تهران
در سال 1284 هجری قمری، نجم الدوله به همراه هشت نفر از شاگردانش در دارالفنون، نخستین سرشماری جمعیت و مسکن تهران را انجام داد. نتیجه‌ی این سرشماری در قالب رساله‌ی «تشخیص نفوس دارالخلافه» منتشر شد. در این کتاب موانع و مشکلاتی که در ابتدا برای انجام سرشماری پیش روی گروه بوده است، توضیح داده شده است و سپس به تفکیک چنین اطلاعاتی بیان شده است: تعداد افراد صاحب خانه و اجاره نشین در محلات مختلف،تعداد مردان، زنان و اطفال با تفکیک بازه‌های سنی، تعداد اشخاص تهرانی الاصل، قاجار، آذربایجانی، اصفهانی و ... طلاب،نظامیان، زرتشتیان، یهودیان و ارامنه. تعداد خانه‌ها، مغازه‌ها، مساجد، تکایا، حمام‌های عمومی، کاروان‌سراها، یخچال‌ها، کوره پزی‌ها و اصطبل‌ها.
انتهای این کتاب هم شامل توضیحاتی در خصوص نظریه‌ی مالتوس در باب جمعیت و ضرورت علم آمار و اهمیت این علم در برنامه‌ریزی‌های کلان حکومتی است. مباحثی که نشر آن‌ها در روزگار قاجار بسیار مترقی و حائز اهمیت است. توصیفات او با مثال‌های متعددی از جوامع غربی همراه است. مثلاً جدولی از عمر متوسط در فرانسه ارائه می‌کند و تغییرات آن را با گذر زمان نشان می‌دهد، یا اطلاعاتی در خصوص افزایش جمعیت در شهرهای مختلف آمریکا ارائه می‌کند.

تصحیح و چاپ آثار قدیمی
یکی از فعالیت‌های جانبی میرزا عبدالغفار که تا پایان عمرش ادامه داشت، تصحیح و چاپ برخی از آثار قدیمی بود. از جمله‌ی این آثار می‌توان به کشکول شیخ بهایی، منطق الطیر عطار، عیون اخبار الرضا و منتخب مرصاد العباد اشاره کرد. برادر بزرگتر او، میرزا عبدالوهاب نیز به این کار مشغول بود و اولین قرآن دارای کشف الآیات را در ایران منتشر کرد که ترجمه‌ای از کشف الآیات فلوگل، مستشرق آلمانی بود.
نجم الدوله در انتهای جلد اول از کشکول شیخ بهایی، توضیح می‌دهد که یکی از آثاری که با مشقت تصحیح کرده است تا در ایران چاپ شود، دزدیده شده است و در هند با نام شخصی دیگر منتشر شده است.

 اعلان فروش بعضی از کتاب‌های نجم الدوله در ابتدای تقویم 1313 قمری

« اعلان فروش بعضی از کتاب‌های نجم الدوله در ابتدای تقویم 1313 قمری»

ابداع سال‌شماری هجری شمسی
برادر بزرگتر عبدالغفار، میرزا عبدالوهاب به نگارش تقویم می‌پرداخت. اما خیلی زود فوت کرد و عبدالغفار از سال 1289 هجری قمری، عهده دار این مسئولیت شد. با توجه به اختلاف‌های فراوانی که در تقویم‌ها وجود داشت، در سال 1291، ناصرالدین شاه دستور داد که انتشار تقویم تنها در انحصار میرزا عبدالغفار باشد.
عبدالغفار در یکی از همین تقویم‌ها که همه ساله منتشر می‌کرد، برای اولین بار ایده‌ی سال‌شماری هجری‌شمسی را مطرح کرد. پیش از او تقویم جلالی وجود داشت، که یک تقویم خورشیدی است و آغازش تاج‌گذاری ملک‌شاه سلجوقی است. نجم الدوله بر همان مبنا سال‌شماری هجری شمسی را ابداع کرد و آغاز آن را هجرت پیامبر قرار داد. این پیشنهاد او که اولین بار در سال 1265 هجری شمسی عرضه شد، با استقبال روبه‌رو شد و طی چندین دهه‌ی آینده تقویم رسمی ایران شد.

کتاب قانون ناصری
یکی از مهم‌ترین کتاب‌های نجم الدوله، کتاب دو جلدی قانون ناصری است که درباره‌ی نجوم و هیأت جدید نوشته شده است. نگارش این کتاب مفصل در حدود چهار سال طول کشیده است. نجم الدوله برای نگارش این کتاب، صرفاً به توصیفات عمومی و روزنامه‌وار از نجوم جدید بسنده نکرده، بلکه دقیقاً کتب منبع و استنباطی نجومی را از زبان‌های انگلیسی و فرانسوی خوانده و این کتاب را بر مبنای آن‌ها به رشته‌ی تحریر در آورده است. مثلاً در این کتاب فقط به بیان قوانین کپلر بسنده نشده، بلکه با استدلال‌های هندسی تلاش شده است که این قوانین با استفاده از قانون جاذبه‌ی نیوتن، اثبات شوند.
یکی از ویژگی‌های ممتاز این کتاب، به روز بودن مطالب آن است. بهترین نمود این موضوع را می‌توان در فصل مربوط به سیارک‌ها مشاهده کنیم. مطالب این فصل ترجمه‌ای از یکی از بخش‌های کتاب «نجوم همگانی» نوشته‌ی آراگو (رئیس رصدخانه‌ی پاریس) است. در کتاب آراگو تنها به 42 سیارکی اشاره شده است که تا سال 1272 ه.ق. (9 سال پیش از آغاز نگارش قانون ناصری) کشف شده‌اند. اما نجم الدوله به همین حد کفایت نکرده است و اطلاعات سیارک‌هایی را که از سال 1272ه.ق. تا 1279 ه.ق. (یعنی 2 سال پیش از آغاز نگارش قانون ناصری) کشف شده‌اند، به دست آورده و به آن‌ها افزوده است تا مجموع سیارک‌ها به 79 عدد برسد. اما 8 صفحه بعد، باز هم این اطلاعات را تکمیل می‌کند و می‌گوید: «در ماه سپتامبر فرانسه، 18 عدد از این اجرام به آن 79 سابق اضافه شده است».

تصاویری از کتاب قانون ناصری، نسخه‌ی کتابخانه‌ی ملی 

«تصاویری از کتاب قانون ناصری، نسخه‌ی کتابخانه‌ی ملی»

منابع برای اطلاعات بیشتر:
1- پاکدامن، ناصر. (1353). میرزا عبدالغفار نجم الدوله و تشخیص نفوس دارالخلافه.‌ فرهنگ ایران زمین، شماره‌ی 20.
2- سادات موسوی، سیدامیر. (1394). تصحیح و شرح باب پنجم و ششم کتاب قانون ناصری (در خصوص سیارات و دنباله‌دارها) و جایگاه این کتاب در نجوم قرن 13. (پایان نامه کارشناسی ارشد)، دانشگاه تهران.

فرم ورود

×